دل من در دلِ تو بی دل و دلداده منم

دل من در دلِ تو بی دل و دلداده منم
شبِ من در شبِ تو بی شب و بی خانه منم

تو شدی عاقل و پس جاهل و دیوانه که شد ؟
تو شدی راه و همان عاشق ‌و بی راهه منم

تو صدایی تو نوایی تو کلامی در من
کفر گویم که خدایی ، ز تو بیگانه منم

ز دلم با خبری دل به دلت راه نیافت
تو نماندی و ندیدی ، آن که جامانده منم

وَ اگر ماندم و گفتم زِ تو من در غزلم
تو خودت شعری ولی مصرع پاینده منم


صادق داورزنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد