هان بین چه کرده ای،

هان بین چه کرده ای،
به خصم،
که حتی ز بعد مرگ،
دست از سر استخوانت نمی کشد،
و چون،
کرکسان زشت،
به روز وداع مردمان با پیکرت،
در آسمان...
زوزه می کشد...

هان بین چه بوده ای،
که عدو،
ز ایمان و عشق تو،
چنان مار زخم خورده،
به خود درد می کشد

تو زنده ای و
به تاریخ «رهنما»،

مرده است،
آنکه،
می کشد او
کودکان، ... زنان...

راهت چراغ
رهروان
طریق باد!

یادت چون تیغ،
بر دل دشمن،
نشسته باد!

نامت چو «عشق»،
همچو «بهار»،
زمزمه ی روزگار باد!

مردی...
مقابل نام تو،
«تعظیم» می کند....


حسین جباری