بوسه ای که فرستاده بودی برایم

بوسه ای که فرستاده بودی برایم
در نزدیکی خانه مان
به دیوار خورده بود
خیالت اما
همیشه از همه دیوارها می گذرد
و مرا چراغانی می کند
من مثل یک جشنم
که تو بی پروا
در آن می رقصی
من مثل یک کوهم
که تو بر فراز آن پر می کشی
تو مثل آشیانه عقابی
که دست هیچکس
به تو نمی رسد
تو مثل دریایی
که همه رودها
به تو می ریزند


رضا کوشکی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.