| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
آه ای آسمان خوبم
ببین
که چگونه است که آدمی
در ستاره هایت گم میشود
و اینگونه ترانه ای در ذهنش
بسان برقی در جهش
شروع به درخشیدن میکند
و اینچنین بودند ستاره ها در چرخش
که در نهیبی به خود گفتم
نگاه کن ، تنفس کن
و باش در نگاهی به ژرفای درون
شاید فهم جدیدی باز شود از قصه زندگانی
که باشد ثبت دیگری در دفتر جدیدمان
از دل و ذهن و جسم آدمی
تا آرزو و عشق و غذای انسانی
از نیازهایش
از تمناهایش
از تنعماتش
و از این دنیایش
که در چرخش این خاک گردون
ماندگانی نباشیم بسان چکاوکهایی پران
مالامال از دلهای دلهره یی
و باید فکرمان
به چراغهای واقعی زندگی باشد
نه بدنبال چراغی جادویی
که جز هدر دادن زندگی بهایی ندارد
چرا که
احساساتمان
و حقایق روزگارمان
در درک درست دور و اطرافمان
و مردم محله و کوچه و بازارمان
احتیاج به چراغی انسانی دارد
نه چراغی جادویی
چرا که در این بی لطفی روزگار
و در این درهم شکستگی ها
و در غمهای خفته اندرومان در این زمانه
گفتارمان به ستاره ها
باید بدور از توهم و سکون
خلاق و پویا و جامعه ساز باشد
و نیازمان به حس همدلی و رافت و مهربانی
بسان قدم زدن در رودخانه های قلوب انسانی
و رهسپار شدن به سوی سرزمین وجود انسانی
همچون نثار گلهایی زیبا باشد
بر رفع غصه های دلها
که بسان بوسه هایی است بر دلهای آدمی.
احمد رضا رهنمون