ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
به ساحل
چون که افتاد
به گذر
ردِ پایم،
پر کشید
به خیال تو
بال پروازم،
چه سخت به آغوش
گرفتم
درد تنهاییم را،
در آن دم که
قدمهای جا مانده
از باران نگاهم
شد
مأوای بچه ماهیان
رانده شده،
در میان موج ها
از تو خاطره جویم،
ماهتاب من
مرا این حکایت تاکی؟
نگاه بر زمین مانده ام
را چه کنم؟
تاکی بغل کنم
درد فراق تو را
در آن دم که
دزدد موج آب نگار را،
حیف از این ماه
که بی تو سر میکند
در آن دم که خورشید
سکوتم را به تاریکی
نشاند،
سفر کوتاه کن
نخواهم از دیر آمدنت
پا ز جان افتد،
برگرد
مرا تاب دوری تو نیست،
ای ماه، ضمیر زمینم
باز آ،
چون تو آیی
من، ما میشود،
چشم به رخ معشوق
دوا میشود،
نگاه به هزار
معنا میشود،
تار زلف یار
هناس میشود،
ساقی از شراب
مستان میشود،
عشق همانجا
معنا میشود،
باز آ
به انتظار خواهم نشست
تا بیایی،
رامین آزادبخت