همه را شرح داده ام با بغض

همه را شرح داده ام با بغض
زندگی ام نداشت تدبیری
من با اندوه رفتنت چه کنم
دیدنت تو تماس تصویری
من که موندم میون کلی غم
این سوی مرز تووی شهرِ شراب
تو که رفتی و من غریبه شدم
توی دنیا با کلی حال خراب
کاش میشد به هم گره بخوره
هرچی مونده تو این جهان از ما
کلی شعر از جنون میسازیم
ما برای تموم آدمها
شب که میشه خیال دیدن تو
باز هم کل من رو میگیره
زندگی واسه من غریبه شده
و منی که عجیب درگیره
مردِ سرکش و یاقی این شهر
با خیال تو رام و آرومه
چقدر اسمت قشنگِ میدونم
حال من هم با حال تو خوبه
خوب بمون و بذار خوب باشم
قتل عامم به دستت افتاده
این منِ عاشق و ببین و بگو
زائر مستِ معبدم هستی ...
میپرسم نگاه زیباتو
تو ، تمامی باورم هستی
مهربونی ، با کلی زیبایی
کیمیای تمام دورانی
عاشقت میشم و میمیرم من
مثل یک بچه ی دبستانی
صبر کن ، باورم کُن و تو بمون
بذار آروم بشه همه دنیا
بذار آروم بگیرم و خوب شم
واسه موندن کنار آدمها
انگار از دوری نگاهِ تو
دارم از خویش میخورم سیلی
منو باور کن و بمون واسم
فارغ از رابطه ی فامیلی
این جنونی که دست من دادی
فارغ از زندگی و تدبیره
پس بمون بذار خوب باشه
زندگی ، تو نباشی میمیره

حسن درخشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد