جان دل...

جان دل...
وقتی که رفتی ،دفتری برایت برداشتم
تابنویسم از درد نبودنت
تامرحمی شود برای روزهای ندیدنت
تاتکراری شود برای دوست داشتنت
روزها وروزها نوشتم واشک ریختم
تاباخواندن آن بفهمی عمق دوست داشتنم را
خاطرات نبودنت رابرایت آوردم
لعنت بردل من ودفتر خاطراتم
دفترم را نخوانده برطاقچه اتاقت گذاشتی
جان دل برو مراتنها بگذار
وقتی ازمن واشکهایم چنین بی تفاوت گذشتی
حرفی برای گفتن وعشقی برای ماندن نیست
..

منصوره شجاعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.