جهان در گردش و ما در عبوریم

جهان در گردش و ما در عبوریم
به پشت صف پی اهل قبوریم
.
اگر که فعلا این جان در بدن هست
مسافرهای آن دنیای دوریم.
.
یکی شد در پی اموال دنیا
یکی دیگر بدنبال طهوریم
.
یکی ارضاء خود آن دیگری هم
چو صیادان کمین در راه حوریم
.
گنهکاری به هر فسق و فجوریم
کمر بسته به دنبال ظهوریم
.
چگونه گویمت علاف دوران
که خود غایب ز هر وقت حضوریم
.
اگر که وعده شد بر شب بتازیم،
سحر آمد ولی ما در قصوریم.
.
به جای خنده در آهیم و زاری
چنان فارغ ز هر عقل و شعوریم.
.
زیارتگه شده تفریح ماها
مرید مرده گان اعماق گوریم.
.
دلیرانی وزین در ملک دنیا
پذیرای ستم همچون طیوریم.
.
فرو افتاده گان در بند زنجیر
مسلمانان آن شمشیر زوریم.
.
رها شد خالق و ادیان پر آواز
گرفتاران این چشمان کوریم.
.
بسر آمد زمان چرخ گردون
ولی ما همچنان خواب سموریم
.

اکبر شاه صمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.