ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نیمه شب در کوچه تنها در زمستانی که نیست
رد شدی از خاطراتم مثلِ طوفانی که نیست
چترِ خود بستم نشستم آسمان ابری و زار
دستِ چترم می فشارم جای دستانی که نیست
از الف گفتی و دیدی تا به یا را خوانده ام
عین و آ با شین و قافَت در دبستانی که نیست
اشکِ شوری می چکد بر روی لب ها از عطش
لب نهادم بر لبی از جامِ لیوانی که نیست
در نگاهم سبزِ سبزی مثلِ باغی با قلم
روی بومی می کشیدم باغ و بستانی که نیست
می کشیدی روی ساحل قلب و تیری بی خبر
رفته ای چشمم به جای ردّ پیمانی که نیست
گفته ای شاید بیایی فصلِ پائیزی زِ راه
راه بی برگشتِ آذر، مهر و آبانی که نیست
دودِ تنباکو به جایت خانه را پُر کرد و من
پُک زدم نالیده آبِ تلخِ قلیانی که نیست
سفره ای از دل گشودم ناگهان شد صبح وباز
شمع خاموشی کنارم جای جانانی که نیست.
مهرداد مظاهری