می روم تا که به اختر گله ای چند کنم

می روم تا که به اختر گله ای چند کنم
گله از بخت سیاه و دل شوریده ی این درد کنم
اخترا روی رخت آینه بختم شد
این چونین غرق شدن،آینه ننگم شد
تیرگی،عاشق عشقم شد و من سایه ی محزون سکوت
ای نگون بر من و این سایه و این حزن و سکوت

خدیجه سعیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.