| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
آسمان خانه ی دل بی تو تکراری شده
سال ها کار دلم بغضو غمو زاری شده
هر چه بر سر داشتم یکباره با جانم بسوخت
خشک شد چشم ترم بسکه به راهت چشم دوخت
روزگار بد آتشی بر جان و بر قلبم نشاند
دودمانم را به باد ذلت و خواری کشاند
خوار شد بعد تو هر گل در زمانت تازه بود
رفت از این زندگانی آنکه خود آوازه بود
تازه شد درد و غمم هر دم که دلتنگت شدم
از زمان رفتنت هم صحبت سنگت شدم
تازه فهمیدم که خانه بی تو جای خنده نیست
بوستان بی باغبان باشد در آن گل زنده نیست
اعتبار زندگی گرچه وجود پدر است
این چراغ روشن خانه وجود مادر است
ابوالفضل قزاقی