کاردش که زدیــم، در نیامد

کاردش که زدیــم، در نیامد
خونی که به انتظــار بودیم
در لحظه بمرده بود آن صید
ما در پی آن شکـــار بودیم

...
سلیمان بوکانی حیق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.