آندم که تابش خورشید نگاهت

آندم که تابش خورشید نگاهت
در آسمان دل پدیدار می شود
صبحم ز تابشت
گرم و پر نور می شود.
دل چه پرشور می شود .
غم زمن دور می
شود.



صبح است و در دلم یادت شده بیدار
حسرت شده بر من یک لحظه ی دیدار
خیر است در آن صبح تابد نگاه تو
بر جسم و جان من، با پرتو بسیار

عیسی فلاحی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.