چون برگ خزانی

چون برگ خزانی
که زیر پا نهاده ای
آسان دلم می‌شکنی،
آخر چرا؟
با این من بی تو خراب
این ستم داری روا،
شمع پروانه سوزم
مرهم نما، زخمی چرا؟
بر کویر خشک دل
یک دم ببار،
سایه بان دل داغ
یک دم تو باش
میشود؟

مسلم اکبری ازندریانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.