همه عمر من نشستم به رفتار تو ناظر

همه عمر من نشستم به رفتار تو ناظر
بگو جانا چه خواهی تو از این جان شاعر؟

از آن روزی که رفتی دل و دینم همه رفت
دلم تنگ از فراقت ، تو کی می آیی آخِر؟

چقدر من ناله کردم از آن روزی که رفتی
چرا رفتی تو ای جان؟ چرا گشتی مسافر؟


همه شب من دو چشمم ، به دیدار تو مشتاق
بیا ای نور دیده ، بیا زیبا جواهر

اگر من را نخواهی ، نخواهم دین و دل را
شدی دنیا و دینم ، مرا کردی تو کافِر

غزل گویی چه شیرین ، به سان شیخ شیراز
تویی ای یار شیرین ، شه شعر معاصر

محمد غفاری پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.