گلِ من، بلبل خوش خوان نشوم

گلِ من، بلبل خوش خوان نشوم
هر دم آیم که فقط ناز خرم


مست و مدهوشِ هوایت بشوم
بعد از آن نغمه بخوانم بروم


سنت آن است که آیم شبِ تار
مثلِ پروانه دهم بال و پرم


یک نگاهی به اشارت که کنی
من به رقص آیم و رنجیر درم


آنقَدَر چرخ زنم پر بزنم
تا رود جان ز بدن هوشِ سرم


جسمِ ناقابلِ خود را به دو دست
پیش آن دفترِ تدبیر برم


فاطمه محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.