| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
در حال پی مودن یک رازم
در مسافت تمام خودم.
در مساحت یک گردش وارونه؛
در شعاع هر گل
و زادگاه گم شدن امواج ترانه ای در باد.
وجب به وجب با شمارش گام های ترس؛
ترسیدن را به جان یک عشق فهمیدم.
تمام یک روز شبم بود و
تمام یک شب روزم.
در حال پی مودن یک مسیر هستم.
و گلستان راز است یا که گورستان؛
نمایش کودکی در اماج جوانی
و جوانی که در مسافت کهولت ایستاده بود.
مردگان بی خواب؛
خوابی در هر بیداری
و زندگان در وتر هر خوابی
و بیداری های خواب آوار.
جهان می چرخد و راز های بی جواب
می گریم و می خندم.
در نقش من مانده است؛
نقش مانکنی هر نقشم
و در انتهای خویش هستم.
احمد حسنی