| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
به جایی آمده ای که ندامتگاهی بیش نیست
به کدامین آرزو بال و پر میدهی
به کدامین امید برگ داده ای
صدای رسای من را به سکوت بکشانید
حیف ماند آرزوهایی که در مزار اشک ها پا به پای تو جان داد
حیف شد آنهمه تصویر که در مویرگ های این قلب بی روح مرد
چه یاس هایی امید شد و چه ساقه هایی که خشکید
چه بالا هایی که به قعر سقوط رسید
و چه چشمه هایی که محال را مجال داد
افسوس که عقربه های این زمستان زمستانی نیست
تلخ تر از عمق این غم ها
زهرتر از شوق آرزو
پر حسرت تر از امید
بی درمان تر از زخم
بی سامان تر از من
دیگر جایی نیست
امروز وقتی تو آمدی
غم ها تورا در آغوش میگیرند
و تویی با دنیایی پر از تنهایی
گریه کن طفل بی صدای آرزو
به تو حق میدهم هزاران بار پای گریه جان بدهی
اینجای جای زندگی نیست
تو بهاری که هنوز بوی پاییز میدهی
ابراهیم سراج