یارب بیا بر این دل شور و شعف به پا کن

یارب بیا بر این دل شور و شعف به پا کن
دل مرده را تو جانا،جانی دگر عطا کن

تاکی به کوی یار و تاکی چو شمع بسوزم
در مانده ام تو دانی یک نظری به ما کن

دیوانه ی توهستم دست از تو برندارم
این قلب خسته ام را بانورت آشنا کن


یک عمر پی تو هستم ذکر تو بر لبم بود
حالا چرا چنینُ، لطفی دگر به ما کن

تو خود تمام عشقی جای دگر نرانم
آرامش درونم ما را زِ غم رها کن

غیر تو کس نداند از ما به ما چه سر شد
از لطف بی کرانت عنایتی به ما کن

طوبی زبردست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.