دوست دارم چهره وچشمان جادوی تورا

دوست دارم چهره وچشمان جادوی تورا
ازتمام خاطراتم می کشم بوی تورا

کاش ازرحمت خداوندت نصیبم می نمود
وقت مردن  سرنهادن روی زانوی تورا

درتمام شهرها گل کرده چون زیبایی ات
بارها بشنیده ام هرجا هیاهوی تورا

خوش به حال اینه وقتی نگاهش می کنی
شادوبی پرده تماشا می کند روی تورا

درخودم گم می شوم وقتی تصور می‌کنم
یک شبی بردست لرزانم گیسوی تورا


برگ برگ دفتر پرگشته از رویای تو
می نگارم بردر  دل نام نیکوی تورا

بانوی شیدا وشیرین غزلهای غریب
فتح خواهم کردروزی جنگل موی تور

رضا اکبرزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.