من آینه ی خیره به احساس تو هستم

من آینه ی خیره به احساس تو هستم
مبهوت به انگشتر الماس تو هستم

در قامت معشوقه ی تبدار , غمینم
چون شعر وغزلهای تو انگار حزینم

عمریست که با دیده ی بیمار خمارم
دردیست که از هجرتو آرام ندارم


سرشار توام, قافیه ساز غزلم باش
خوش نوش ترین شهد لبان عسلم باش

دردایره ی مست دو چشمانت اسیرم
با تشنه ترین تشنه ی دیدار , بمیرم

معصومه حیدرپور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.