هر طرف رو می کنم یک روح زار افتاده است

هر طرف رو می کنم یک روح  زار افتاده است
قلب پر خونی به حال احتضار افتاده است
عشق این فرمانروای فاتح قلب زمین
در کشاکش با هوا از اعتبار افتاده است
شور و سر مستی بهایش آنقدر تلخ است که
باده و پیمانه از چشم خمار افتاده است
منقضی شد دوره ی پروانه های پاکباز
دور دست کرکس بی بند و بار افتاده ا
ست
از صداقت دم نزن , هشدار! این جا آینه
تکه تکه گوشه ای غرق غبار افتاده است  

اسد زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.