میان خاطره هایم فقط تو را دارم

میان خاطره هایم فقط تو را دارم
تویی! که چنگ زدی بر تمام افکارم

برای خسته دلان کاخ و کوخ یکسان است
شبیه ساعت خاموش روی دیوارم

تو رفتی و غزلم سرد و بی نوا شده است
ز درد فاصله افتاده لکنتی به اشعارم

کبوتری پر و بالش شکسته می مانم
نشسته کنج قفس! یا همیشه بیمارم

نشسته حسرتِ آغوش تو به جام دلم
بیا و شاد نما عاشقت , سزاوارم

تمام دلهره هایم فدای چشمت باد
برای دیدنِ تو بیقرارم و زارم

جوابِ های؛ اگر_ هوی_ است پس باید
دهی تو پاسخِ پکهای من به سیگارم!

به آبشار مواجِ و شلال موهایت
قسم خورم که نباشی مدام غمبارم

میان ناب ترین لحظه های زندگی ام
هوای بوسه ی لبهای سرخ تو دارم


مهرداد خردمند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.