نام تو بر زبان من آمد؛ زبانه شد

نام تو بر زبان من آمد؛ زبانه شد
سیل گدازه های خروشان، روانه شد

گفتم به خاک نام تو را؛ جنگلی سرود
گفتم به شعر نام تو را؛ عاشقانه شد

گفتم به باد نام تو را؛ گردباد گشت
گفتم به رود نام تو را؛ بی کرانه شد


گفتم به راه نام تو را؛ رفت و رفت و رفت
گفتم به لحظه نام تو را؛ جاودانه شد

این حرف ها که همهمه ای در غبار بود
بارانِ نرمِ نامِ تو آمد؛ ترانه شد

شعر از: قربان ولیئی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.