ترک آینه

ترک آینه
از گسل, زلزله, آوار بدم می آید
از غم و اینهمه تکرار بدم می آید
بسکه بیهوده زدم لاف شعف با دل خود
دیگر از لحظه ی انکار بدم می آید
گرد پیری به سرم ریخته حسرت هر دم
من از این بارش اجبار بدم می آید
عمر ما رفته ولی پنجره ای باز نشد
از در بسته چه بسیار بدم می آید

پر پروانه شکست از ترک آینه ها
من از این تلخی دیدار بدم می آید

پروانه آجورلو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.