پیش من از سمت زلفت کاش بادی می وزید

پیش من از سمت زلفت کاش بادی می وزید
یا خبر از حال احوالت به ما هم می‌رسید

ساده از این قلب عاشق نازنینم رد شدی
حیف عاشق بودنم را نازنین چشمت ندید

نام او را زیر لب ای نی تو فریادش بکن
آه ما را سوز ما را بی وفا شاید شنید


من که از عشقت سراسر جان فدا کردم ولی
عشق خود در جان ما همچون مسیحایی دمید

روبه روی آینه ایستادم که شاید دیده شد
تار موی از سیاهی بین موهای سفید

امین محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.