ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
کفشها دهن باز کردهاند
اشک خیابان در مه
میسوزاند چشمها را
صدای گلوله
از گوش پنجرهها
پرده میدرد
و پاها در مسیر آزادی
پیاده میدوند
شالهای مشتعل
دستها را گره زدهاند
موها در باد
به محاق رفته
و سرها بر دارِ بیداری
تیر میبارد از تیرک خیابان
آسمان ستاره سقط میکند
دیوار خون بالا میآورد و
شب ,کفنپوش
در آغوش کفشهای جا مانده
جان میدهد
فردا کافهها
رزهای بیشتری روی میز میگذارند
تا آزادی چند ستون مانده ؟
مهناز نیکفر