ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوست داشتنت ،،
دوست داشتنت وظیفه ام که نبود ،
فریضه ام بود ...
به جا آوردمش، تا پای جان ،،
در هر مکان و در هر دقیقه ای ،،
دوست داشتنت عشق که نبود، آیین بود ،
بدان مشرّف شدم ...
بی قیل و قال و بی بوق و کرنایی ،،
دوست داشتنت نماز که نبود ،
اما گذاردمش ..
شبانه روزی هزار رکعت ...
به وقت صبح و ظهر و شام ،،،
دوست داشتنت زکات که نداشت ،
اما پرداختمش ...
به هر دمی و به هر بازدمی به هر نفس ،،
دوست داشتنت دینی بود ...
که مخفیانه به آن ایمان آوردم،
دینی که جز تنهایی ثوابی نداشت ،،،
عرفان_نظرآهاری