باران مدت هاست

باران
مدت هاست
منتظرِ آمدن کسی است!

می بارد بر من
می چکد رویِ دستانم و
دوباره دلتنگم می کند ؛

لباسِ شعر می پوشم
قدم می زنم و
به آسمانِ نگاهت پناه می آورم

باران می شوم
رویِ گونه هایت آرام میگیرم و
در نگاهت
دوباره خواهم زیست ؛

این حوالی همیشه بارانی‌ست و
زیباترین شعرم‌ را
در میانِ بُهتٍ ابر ها
نغمه‌ی آمدنت خواهم کرد ...

کوشا کریم خانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.