زندگیه دیگه!

زندگیه دیگه! گاهی خستت می‌کنه، خیلی خسته
اونقد که دوست داری خودکارتو بذاری لای
صفحات زندگیت و یه‌مدت «بری سراغِ خودت»
هیچ‌کاری نکنی، هیچکیو نبینی و با هیچ ‌کسی
حرف نزنی، حتی نفسم نکشی اما مشکل
این‌جاست بعدش که برمی‌گردی می‌بینی یه نفر
خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده که
تو هم یادت نمیاد «کدوم صفحه بودی ؟»
گم میشی، و هیچی تو دنیـا بدتر از این نیست
ندونی کجا زندگی می‌کنی...!

بابک زمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.