ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در قلم تقدیر نواخته شد
آهنگ عشق
لرزه انداخت بر اندام کاغذ
رقص ش دیدنی شد
زیبا نوشت ؛
تو , و دیگر هیچ
مژگان بختیاری
موهایم را بافتی
دستان ت از
پله پله های گیسوان م بالا رفت
تاج سرم چه دیدنی شد
مژگان بختیاری
تکه ی از زم حریر گرم خیال آغوش ت
که به چوب رختی احساسم آویخته بودم
را با
سوزنی از تار مژه هایم
و
با نخی از تار گیسوانم
را به خیال آغوش م دوختم
حریر گرم آغوش ت
شد
زیباترین تن پوش آغوشم
مژگان بختیاری
دل خوش بودم به داشتن
تنها یک خاطره ی از تو
یاد سردی نگاه ت افتادم
هوای تنم سرد شد
خاطره یخ زده شد
باورم شد
خاطرات هم دیگر از تو دستور می گیرند
مژگان بختیاری
شب ست
خیال بودنت
مهمان ست بر
دیواره ی اتاق دل تنگی هایم
یادت در دلم طوفان به پا کرد
آری
هوای دل ابری شد
حنجره , بغض ش سخت در هم شکست
ناودان چشم ها باریدن گرفت
و ,,,
آمدنت را
خواب دیدم
رد پای ت بر گونه ام نغش بست
کاش
خواب های م در
آغوش تو بیدار شوند
و شاید
این بار ,,,
کنج اتاق دل تنگی هایم
آخر جانم را می بازم
و چه مهمانی
شیرینی می شود برای من
این بار
مژگان بختیاری
این بار
نجابت چشمان ت را
نقاشی کردم
خدا را چه دیدی ؟
شاید
نمک گیر قلمم شدی
این بار
مژگان بختیاری