ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
هر انسانی که نمیتوانم دوستش بدارم
سرچشمهی اندوهیست ژرف
برای من.
هرانسانی که روزی دوستش داشتهام
و دیگر نمیتوانمش دوست بدارم
گامیست به سوی مرگ
برای من.
آن روز که دیگر نتوانم کسی را دوست بدارم
خواهم مرد.
آی شمایان،
که میدانید شایستهی عشق مناید،
مراقب باشید، مراقب باشید
تا مرا نکشید.
- تو کجایی؟
در گستره ی بی مرز ِ این جهان
تو کجایی؟
- من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام
کنار ِ تو....
چقدر کم توقع شده ام...
نه آغوشت را می خواهم
نه یک بوسه...!
نه حتی بودنت را...
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافی است
مرا به آرامش می رساند حتی
اصظکاک سایه هایمان ...
تو را دوست دارم ...
مثل خوردنِ نانِ آغشته به نمک !
مثل اینکه بیدار شوی ،
با سوز و تب در نیمه شب !
و بچسبانی لب خود را به شیر آب خوردن !
مثل باز کردن یک بستهی بزرگ ،
که ندانی چیست !
با اضطراب ، با شادی ، با شبهه ...
تو را دوست دارم ...
مثل گذر
از روی دریا با هواپیما برای اولین بار !
مثل اینکه دلم را چیزی مور مور کند ...
تو را دوست دارم ...
مثل گفتن جملهی " زندهایم شکر ! "
تو از من می خواهی عاشق باشم
من از تو می خواهم دوستم داشته باشیایوان تورگنیف