ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
تولد من که مثل ساقه بود و برگ
با شروع یک فریادو گریه ای قشنگ
با اومدنم انگار که طبیعت شکست
مثل یک نسیم نرم ، تو بارش تگرگ
دیدم تو این عصر عدالت یه شعاره
دیدم گوشت شیرها تو دهن شغاله
دیدم زندگیمون داره تحمیل میشه آسون
دیدم زندگی اجباریه ، مرگ یه انتخابه
همونجا بود که اتاقمو بغل کردم
تو چند متر به هر گوشه ای سفر کردم
یه صدای غریبه میگفت تو جمع بودن نحسه
رهاکن نفستو تو گله بودن بسه
با حضورش تو ذهن من آزادی طلوع کرد
تو تمام وجودم آرامش رسوخ کرد
مثل وقتایی که سرم تو آغوش مادر بود
به خواب فرو رفتم انگار خورشید غروب کرد
قبل اینکه امشب بری دوباره از خوابم
بپرس ازم که این مدت چیارو دیدم
بپرس ازم که چه چیزا تجربه کردم
بشین رو به روم تا یه کم حرف بزنیم با هم
امیر علیزاده