| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
دیگران از درد می نالند و من از دوری اش
ای به قربان جواب نامه های زوری اش
با تمام بی محبت بودن و سنگین سری
بیشتر دل می برد انگار این مغروری اش
در حسابش نیست بر من جائی و باخوشدلی
می گذارم پای زیبائیّ و بی منظوری اش
در فریبستان نازش غرقم و دانم که او
می کشد آخر مرا با خنده های سوری اش
چشم سبزش در تماشا خانه ی رویای من
می کشد دربند ،چشم صدهزاران حوری اش
فرض بر این می گذارم که نمی خواهد مرا
کی رسد آخر به پایان دوره ی منفوری اش
کاش واسع با چنین احوال زار و درهمش
دست بر می داشت از این مسلک منشوری اش
سید علی کهنگی