عشقت را پوشیدم

عشقت را پوشیدم
آنجا که
عطرت
نقشی شد
بر اندامِ مویِ من.

نفس‌هایم
آن‌قدر نقش تو را
کشیدند
که از من
کوچ کردی.


شیدا مرادیان فرد

قصه هوشنگ و شهریار

قصه هوشنگ و شهریار
نیلوفر و مرداب
بخدا شایعه ای بیش نبود
مگرنه رفاقت سست بود بنیادش از ازل

شیدا مرادیان فرد

یقین دارم زمین چون تو زیاد دارد

یقین دارم زمین چون تو زیاد دارد
مگرنه تاکنون افتاده بود
یکبار تو را دستش سپردم
نفهمیدم در کدامین قرش جایت گذاشت
مابین گل پیرهنش به دنبال تو بودم,دیدم
چه جهان ها در تور زمین وامانده اند
که ز سنگینی این لقمه گران,به خود میپیچد
انگار عالمی, به تماشای سرگیجه منظومه شمسی مانده

شیدا مرادیان فرد