سراسرِ آفاق

سراسرِ آفاق
می چرخد بر پاشنه ی حسرت
فارغ از زمان
در دل سنگین شب ...
سوز زبانه های درد شعله می کشد
بردالانِ تاریک دل ...
خشکیده برگ برگ خاطره ...
کهنه کویری ست کاشانه یِ دل
به حرمت بغضم بنواز
اهنگِ حیات بر چتر احساسم
تا نکشی
بر دوش اندوه بی کرانه را
چرا که
آغوش زمین

مادرانه چشم براه من است

سارا کاظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.