ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من می طلبم تو باده بر لب
من میخورم و تو حسرت شب
افسوس که دلم خزان ندارد
من سوخته ام تو مرده در تب
گفتم بسرایم غزل شاد صبوحی
گفت بیش مرنجان دلم بی سبب
ما رند جهانیم و شهره به عیارگی
پشت نکردیم به جهان یک وجب
اغوش جهان واکنی از دلتنگی ام
چون مرده شدیم دعایتان مستجب
ای مطرب می ندیده می بریز
یک عمر نخورده می بوالعجب
گفتی نکنم رندی و کردی باز
دریا نرود دلت هنوز هم طلب
سیاوش دریابار
شرب خمرم میکنی ساقی سلامت میکنم
باده در هم میکنی ساقی سلامت میکنم
باده در جانم رنی با باده دلخوش میشوم
خوش گوارم میکنی ساقی سلامت میکنم
سیاوش دریابار
وتو
چه بخواهی
چه نخواهی
من شعرم را
زیر درختانی که
تو قطع کردی
با زمزمه کودکان دیروز
سرودم
و
چه سرد
سخت
سست
مردمانی
که باران را
افسانه میدانستند
و
کودکی
که دریغ نکرد
ابیاری ان را
با اشک
چشمانش
و لبخند
درخت
امروز
زیباست
زیباست
سیاوش دریابار