شاعری یک لاقبایم وُ،

شاعری یک لاقبایم وُ،
شعرهایم،
کفاف دوست داشتنت را،
نمی‌دهد!


سعید فلاحی

هر شب؛ شعرهایم را می‌بوسم،

هر شب؛
شعرهایم را می‌بوسم،
به امیدی که'
زیر لب زمزمه‌اش می‌کنی!


سعید فلاحی

کشنده‌تر از گلوله نبودن توست!

کشنده‌تر از گلوله
نبودن توست!
وقتی،
تمام روزهای سال را
به انتظار نشستم وُ
نمی‌آیی!


سعید فلاحی

هر شب حوالی یادت بساط می‌کنم!

هر شب حوالی یادت
بساط می‌کنم!
گاهی بیا وُ
عشقی،
لبخندی،،
چیزی،،،
بخر !


سعید فلاحی

انار ترک خورده‌ست،

انار ترک خورده‌ست،
لبخندت!
می‌کِشاند به خوردن
پاییز نگاهم را...



سعید فلاحی

شیرین می‌کنی هر شب خواب‌هایم را.

شیرین می‌کنی هر شب
خواب‌هایم را.
و بِسترم؛
طعمِ "تو" را می‌گیرد

تا،،،
صبح!.

سعید فلاحی

نیستی وُ جای خالی‌ات،

نیستی وُ
جای خالی‌ات،
هر شب،،
پُر از دلتنگی‌ست.


سعید فلاحی

آویخته‌ام به رخت‌آویز،

آویخته‌ام به رخت‌آویز،
دلتنگی‌هایم!
وقتی که "تو" هستی
به در می‌آورم
این پیرهن گشاد را...

سعید فلاحی

برایم کمی عشق بیاور وُ

برایم کمی عشق بیاور وُ
دو لقمه،
"دوستت دارم"
و قاچی بوسه
از لبهایت،،
تا صبحم بخیر شود.

سعید فلاحی

+اگه دوست داشتید تو نظرسنجی بالای صفحه هم یه کلیک کنید

به اشک چشم آبیاری کرده‌ام

به اشک چشم آبیاری کرده‌ام
مزرعه‌ی انتظار را...

وعده‌ی دیدارت را،
درو کن!


سعید فلاحی