ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مردن خوبم دیگه واسه من آرزومه
توشه ای هم ندارم فقط همین آبرومه
هی بهم میگن چطور عمر خودت کردی تباه
چی بگم؟ جواب بدم اونم مثه نوشدارومه
نه که ماشینی دارم نه ویلایی توی شمال
اگه تو ویلای رامسر منودیدی،واسه خان عمومه
توی زندگیم ندارم من بجز دوتا اتاق
غصه هم نمیخورم، این دوتا هم جوابگومه
من که مالی ندارم، بجز همون چهار تا کتاب
که رو طاقچه همون دوتا اتاقه تودرتومه
بالا و پایین زندگی همش زود گذره
اتفاق خودش میافته عاقبت پیش رومه
سختی و راحتیه زندگی هرطور که باشه
من که سخت نمیگیرم، چونکه همش روبرومه
عشق و عاشقی برای خوشی زندگیمه
هرچی هم تلاش کنم، فقط واسه کدبانومه
با سکوت حرف میزنم با اونیکه دوسش دارم
اینم از بدیمه که این مدل گفتگومه...
احمد عابدی
ای دوست بیا و یک نصیحت بشنو
از غنیمت عمر هدر رفته حقیقت بشنو
دانی که هر آنچه اندرونش خالیست
همچون جرس طبل، صدایش عالیست
همچو سکه ی خرد که پر شور و نواست
آنکس که تهی بود، صدایش به هواست
چون پول درشت که صدایی ندهد
آنکس که پر است، هم صدایش به خفاست
هر کس که ندارد از درون هیچ هنر
یا مکنت و دولتی ندارد ز بشر
همچو طبل پر شور صدا ساز دهد
بر خلق خدا و دوست آواز دهد
پس حر ف و سخن شنو به هر سوزو گداز
یک گوش درو، دیگری دروازه ی باز......
احمد عابدی