دستِ یک مرد

دستِ یک مرد
مشغولِ کشیدنِ چهره یک زن است
و مرد دستِ خود را
به سوی عشق‌ها دراز می‌کند

دستِ یک مرد
شکل می‌دهد به چهره یک زن
و مرد ترانه خود را می‌خوانَد


زن قد می‌کشد
رشد می‌کند
قد می‌کشد

در کوچه‌ها
در میدان‌ها
در اتاق‌ها و در اتاق‌ها

مرد یک بارِ دیگر آن‌چه را
که دوست می‌دارد می‌آفریند
و زن هم‌اکنون
یک بارِ دیگر
مردِ خود را به‌دنیا می‌آوَرَد

چنگیز بکتاش