ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
رد پایم اگر
در کوچهها نبود
مرا در تنِ درختی جستجو کنید
که بیش از همه برف
بر شانه دارد
یاور مهدیپور
به سوی خیابان تو
میخزم
لابهلای چراغهای قرمز بسیار
که پس از این سیل
دیگر سبز نمیشوند
نگران کوچههای بنبست تو نیستم
سدها
خواب آب را
عمیق میکنند
یاور مهدیپور
هرروز
با تکههای تو
در آینه پیدا میشوم
پازل هزارپارهی من
تو را چیدم
شکلِ خودم را یافتم.
یاور مهدیپور
بهار تویی
که در دم دمای تو
می شکفم
حتی اگر
از یخ بندان جهان
دلسرد شده باشم.
یاور مهدی پور
باد می آید و این خواب ِ شب های گذشته نیست
و من عبور ِ گلی را در روشنایی ِ روز می بینم
نه ، نخفته ام
من مرده ام
و غبار ِ برخاسته
پلکی ست روی سنگ
کاش می توانستم
در یک دوستت دارم
کلمات بیشتری به کار برم!
مثلا می شد نوشت
من تو را
دوستت
باران دارم
گریه دارم
ابر دارم...
| یاور مهدی پور |