ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مصممی که پریشان کنی خیالم را
به انحصار کشی روز و ماه و سالم را
مصممی که بگیری گذشته های مرا
حقوقِ بندگی و حقِ پایمالم را
ورق زدی تو به تقویم روزهای بهار
مسیر زندگی و خط اعتدالم را
شدم اسیر نگاهت ،بگو گناهم چیست
که حلقه های کمندت شکسته بالم را
و دل بقصد تشرف پیاده می آید
که حاجت از تو بگیرد شب وصالم را
چگونه شرح دهم غصه های تلخم را
چگونه شرح دهم از گذشته حالم را
بیا و بر در میخانه ام تأمل کن
کرم نما و بگردان می زلالم را
کویر تشنه ی ما غرق آب خواهد شد
بشرط آن که زمستان کنی محالم را
هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند
بگیر بال و پر و شاخه ی نهالم را
محمد منصوری