عشق، یعنی پویش ناب دائمی

بهار
حکایت عشق را آرام و به زمزمه
در گوش دشت خواند
عاشقانه ای صادق
دشت بی ریا عاشق بهار شد
و یکپارچه، خیس عطر زنده ی گل های مینای سفید شد
با چتری از رویا آهنگی تازه نواخت
صدایش به آسمان رسید
آسمان هم ناگهان تکه های سپید پنبه ای الماس نشانش را بر سر دشت تکاند
رود جاری شد
گویی عاشقانه ای آرام در حال وقوع است
بهار با لبی خندان
به دشت و آسمان نگاهی کرد
و در دل زمزمه ای سر داد

عشق، یعنی پویش ناب دائمی
که به سراغ خستگان روح نمی رود
عاشقان
هرگز تنها نخواهند ماند.

فاطمه دانشور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.