روح من, خفته در ساحل بود

روح من,
خفته در ساحل بود
روی شن ها, ماسه ها
خاک های گرم, نرم, زیبا
در کنار دریا, دریای پرتلاطم اما آرام
لا به لای روح, باد آهسته, در حال وزیدن بود
آسمان آبی بود
با تزئین تکه های ابرها
در عصری پرآرامش, آزاد, ساکت,تنها
آزاد, اما در بند عشق
ساکت, اما پر هیاهو, با آواز امواج پرغوغا
تنها, اما در کنار بهترین همراهنر
همان معبود مهربان, آشنا
کنار سطح سرد سنگ ها
احساس می‌کرد, موج لطیف آب
را
عمق اقیانوس محبت را...

نرجس فاطمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.