توبه کردم , که دگر عاشق یاری نشوم

توبه کردم , که دگر عاشق یاری نشوم
دل نبندم
می ننوشم
ساغر و ساقی نخواهم
عهد بستم , که تو را یار نبینم
آتش عشق نبینم
نپذیرم

نگریزم
نشوم خام تو
امّا نتوانم .
به چه حالی که تو را دیدم و من
توبه شکستم.

عباس عابدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.