تنهاست خیالی که گرفتار تو باشد

تنهاست خیالی که گرفتار تو باشد
زیباست نگاهی که به رخسار تو باشد

ای کاش شبی این لب در حسرتِ بوسه
حالش به خوش احوالی سیگار تو باشد

عمریست که مویم به امید تو بلند است
تا تاری از آن رشته گیتار تو باشد

خوشبو شده ایوان من از عطرِ حضورِ
آن بوته یاسی که به دیوار تو باشد


تا فصل خزان کاش بمانی و ببینی
رقصیدن من پای سپیدارِ تو باشد

آن وقت بگویی که بمان پای نگاهم
تا ماندن من حاصل اصرار تو باشد

بگذار دلم بر سرِ عشق تو بماند
تا آنکه سرانجام ، سرِ دارِ تو باشد

ابیاتِ غزلهای من افتاده به پایت
خوشبخت ردیفیست که تکرار تو باشد

مهین خادمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.