تو بیا تا غم این شهر ، فراموش شود

تو بیا تا غم این شهر ، فراموش شود
شادمانی برسد ، قهر فراموش شود
نوشداروی جهانی که به یک جرعه ی تو
اثر زخم دل و زهر ، فراموش شود
جلوه روی تو خورشید نبیند ، بهتر
نکند ، گردش این دهر فراموش شود
هر که در ساحل دریای خیال تو نشست
لذت ساحل هر بحر ، فراموش شود
عصر جمعه دلمان ، باز هوایی تو شد
تشنه را کی هوس نهر ، فراموش شود


علی موحد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد