لباس نو نمی خرم امسال به حرمت لباس های کهنت

لباس نو نمی خرم امسال به حرمت لباس های کهنت
جشن نمی گیرم عید امسالو به حرمت قلب ترک خوردت
لطفا امسال شیرینی ندید به من تلخ کام افسرده
لطفا از من نپرسید که چی شد، آرزوهام توی قلبم مرده
من بمیرم که تو میهن خودت از زندگی عادی هم طردی
هرچند پینه ی رو دستات میگه تو خیلی بیشتر از این ها مردی
سالِ نو مبارکِ اونایی که،تو دلاشون غم و غصه ندارن
الهی بخندن و به درد ما حتی تو رویاشونم پا نذارن
کاش می شد به غیر عید سفره ها رو همیشه لبریز خوشحالی کنیم
کاش می شد حال تموم مردمو یه جوری عالی تر از عالی کنیم
کاش به جز چهارتا بیت کوچیکم،سهم بیشتری داشتم تو زندگیت
الهی از این به بعد غمی نشه باز تلنبار روی کوه خستگیت
ببخش اگه نمی تونم باری رو بردارم از رو کمون شونه هات
لباس نو نمیخرم امسال تا نبینم اشکو روی گونه هات
اگه میشه منو همدردت بدون به خدا منم باختم مثل خودت
منم به امید فرداهایی شاد امروزم رو فروختم مثل خودت...

یوسف خدائی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.