ماه که می وزد

ماه که می وزد
دلم پا به راه تو می شود
در مسیر عشق


پرویزصادقی

هر چیزی قیمتی دارد

هر چیزی قیمتی دارد
و اندوه
بهای دوست داشتن تو بود
برای من

پرویزصادقی

دلم چون ساحل می داند

دلم چون ساحل می داند

چگونه با دریا در دهانش

زندگی کند

نجوا کردن با امواج

آرامش ماسه های اوست


پرویزصادقی

بی سرزمینِ حضورت

بی سرزمینِ حضورت

این عاشقانه ها

مجمع الجزایر تنهائی ست

پوشیده از آه های تبعیدی

در گلوی عشق

پرویزصادقی

خورشید من !

خورشید من !

من از دلی می گویم

که شبیه گل های آفتاب

هر طرف که می روی

سمت تو می چرخد

پرویزصادقی

تو تبلور خیالی هستی

تو

تبلور خیالی هستی

که من همه جا

با خود حمل می کنم

می شنوی گل من ؟

بوی پروانه می دهم


پرویزصادقی

من زمین خیسم

من زمین خیسم
و تو
آن موج بلندی
که مرا می پوشانی


پرویزصادقی

دلم جهانگردی ست

دلم جهانگردی ست
که دنیا را
در تو سیر می کند !


پرویزصادقی

دلم شهرزاد کوچکی ست

دلم

شهرزاد کوچکی ست

که با هزارُ یک شبِ چشم های تو

قصّه ها دارد !


پرویزصادقی

بی تو

بی تو

من به دریائی می مانم

که از آن

تنها صدایش مانده است

برای سوگواریِ

ماهی های مرده اش

پرویزصادقی