چه تنگنای بسته ای چه ننگ، حکمِ صحنه شد

چه تنگنای بسته ای چه ننگ، حکمِ صحنه شد
علیه کودکان ببین چه جنگ، حکمِ صحنه شد

تفکرِ فُسیلی و جهانِ وحش، پشت هم
که با صدای موشک و فشنگ حکم صحنه شد

چه لرزهای بی دفاعِ کودکان... ، تراژدی
که از جهانِ سینه های سنگ حکمِ صحنه شد


سکوتِ این سیاستِ کثیف و سرد را ببین
و سکه با دو رو، چرا، دو رنگ حکم صحنه شد

میان گفتمان و میزِ گردهای بی ثمر
فقط صدای تیر، از تفنگ حکم صحنه شد

خوراک و خوابِ بچه ای که انفجار گشته را
چه می‌شود صدای دنگ و زنگ حکم صحنه شد

بخواب کودکِ پر از عذاب و اضطرابِ من
که بهترین دوای تو شرنگ حکم صحنه شد

محاصره شدی و از جهانِ ما امید نیست
چه تنگنای بسته ای، چه ننگ حکم صحنه شد

محمد جلائی

نظرات 1 + ارسال نظر
نجات سه‌شنبه 9 آبان 1402 ساعت 13:50

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.